گفتن
ペルシア語 編集
動詞 編集
گفتن (goftan), 現在形語幹 گو (gū)
活用 編集
گفتن (goftán) の活用
| گفتن (goftán) |
不定形 | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| گفت (goft) |
過去語幹 | گو (gū) |
現在語幹 | ||||||
| گفته (gofté) |
過去分詞 | گوینده (gūyandé) |
現在分詞 | ||||||
| 直説法 | |||||||||
| گفتیم (goftīm) |
ما | گفتم (goftam) |
من | 過去 | گوییم (gūyīm) |
ما | گویم (gūyam) |
من | アオリスト |
| گفتید (goftīd) |
شما | گفتی (goftī) |
تو | گویید (gūyīd) |
شما | گویی (gūyī) |
تو | ||
| گفتند (goftand) |
آنها | گفت (goft) |
او | گویند (gūyand) |
آنها | گوید (gūyad) |
او | ||
| می‌گفتیم (mī-goftīm) |
ما | می‌گفتم (mī-goftam) |
من | 過去 (不完了) | می‌گوییم (mī-gūyīm) |
ما | می‌گویم (mī-gūyam) |
من | 現在 (不完了) |
| می‌گفتید (mī-goftīd) |
شما | می‌گفتی (mī-goftī) |
تو | می‌گویید (mī-gūyīd) |
شما | می‌گویی (mī-gūyī) |
تو | ||
| می‌گفتند (mī-goftand) |
آنها | می‌گفت (mī-goft) |
او | می‌گویند (mī-gūyand) |
آنها | می‌گوید (mī-gūyad) |
او | ||
| داشتیم می‌گفتیم (dāshtīm mī-goftīm) |
ما | داشتم می‌گفتم (dāshtam mī-goftam) |
من | 過去進行 | داریم می‌گوییم (dārīm mī-gūyīm) |
ما | دارم می‌گویم (dāram mī-gūyam) |
من | 現在進行 |
| داشتید می‌گفتید (dāshtid mī-goftīd) |
شما | داشتی می‌گفتی (dāshti mī-goftī) |
تو | دارید می‌گویید (dārid mī-gūyīd) |
شما | داری می‌گویی (dāri mī-gūyī) |
تو | ||
| داشتند می‌گفتند (dāshtand mī-goftand) |
آنها | داشت می‌گفت (dāsht mī-goft) |
او | دارند می‌گویند (dārand mī-gūyand) |
آنها | دارد می‌گوید (dārad mī-gūyad) |
او | ||
| گفته‌ایم (gofté-īm) |
ما | گفته‌ام (gofté-am) |
من | 現在完了 | گفته بودیم (gofté būdīm) |
ما | گفته بودم (gofté būdam) |
من | 過去完了 |
| گفته‌اید (gofté-īd) |
شما | گفته‌ای (gofté-ī) |
تو | گفته بودید (gofté būdīd) |
شما | گفته بودی (gofté būdī) |
تو | ||
| گفته‌اند (gofté-and) |
آنها | گفته است (gofté ast) |
او | گفته بودند (gofté būdand) |
آنها | گفته بود (gofté būd) |
او | ||
| خواهیم گفت (khāhīm goft) |
ما | خواهم گفت (khāhám goft) |
من | 未来 | |||||
| خواهید گفت (khāhīd goft) |
شما | خواهی گفت (khāhī goft) |
تو | ||||||
| خواهند گفت (khāhánd goft) |
آنها | خواهد گفت (khāhád goft) |
او | ||||||
| 仮定法 | |||||||||
| گفته باشیم (gofté bāshīm) |
ما | گفته باشم (gofté bāsham) |
من | 過去 | بگوییم (bégūyīm) |
ما | بگویم (bégūyam) |
من | 現在 |
| گفته باشید (gofté bāshīd) |
شما | گفته باشی (gofté bāshī) |
تو | بگویید (bégūyīd) |
شما | بگویی (bégūyī) |
تو | ||
| گفته باشند (gofté bāshand) |
آنها | گفته باشد (gofté bāshad) |
او | بگویند (bégūyand) |
آنها | بگوید (bégūyad) |
او | ||
| بگویید (bégūyīd) |
شما | بگو (bégū) |
تو | 命令 | |||||